سال‌ها پیش ابلیس‌ِ پلید و موذی، ضحاک را که بر نوروزستان فرمانروایی می‌کرد، فریب می‌دهد و از طریق او به آزار و اذیت مردمان این سرزمین می‌پردازد. سرانجام مردم نوروزستان که از ظلم آنها به ستوه آمده بودند، به کمک کاوه‌ی آهنگر و به رهبری فریدون به جنگ ضحاک و ابلیس می‌روند و آنها را شکست می‌دهند. ابلیس به دست لشکر فریدون اسیر می‌شود و تا مدت‌ها در جزیره‌ی سیاه در وسط دریای فَراخ کُرت در تبعید بود.

اما حالا، پس از گذشت سال‌ها از آن ماجرا، ابلیس به کمک یکی از دوستان قدیمی‌اش به نام «یاگای عجوزه» که ملکه‌ی جادوگران در کشور همسایه است، و همچنین همراه با تعدادی از شروران و دیوان نوروزستان، قدرت گرفته‌‌اند و باز هم دست به خراب‌کاری و کارهای شیطانی زده‌اند. ابلیس قصد دارد تا انتقام شکست سال‌های قبل را از مردم نوروزستان بگیرد.

قهرمانان داستان ما، سرما، عمو‌نوروز، پیروز، یلدا، تیرداد و بهار به همراه اهالی سرزمین نوروزستان، قصد دارند که یک بار دیگر جلوی ابلیس و هم‌دستانش بایستند و صلح و آرامش را دوباره به نوروزستان برگردانند. اما این راه خطر‌های بسیاری را به همراه دارد و آنها باید با تمام مشکلات و موانعی که ابلیس بر سر راهشان می‌گذارد مقابله کنند..

Many years ago Zahhak, son of Merdas, a handsome and clever prince but yet unstable and greedy, was influenced by Eblis. Eblis, therefore, chooses him as a tool to sow disorder and chaos in Persia. First, he convinces Zahhak to kill his own father and inherit his kingdom, then he tricks Zahhak and grows two black snakes from Zahhak's shoulders. Then he tells him the only means of soothing the snakes and preventing them from killing him is to feed them by supplying them with a stew made from two human brains every day.

Until a blacksmith named Kaveh speaks out in anger for his children having been murdered to feed Zahhak's snakes, and for his final remaining son being sentenced to the same fate.

Kaveh, together with Fereydon rallies a crowd to fight against Eblis and Zahhak. Finally, they win the battle and bind Eblis tied to great nails fixed into the walls of a cave, in the black Island in the middle of Vourukasha sea, where Eblis will remain until the end of the world.

Now after many years, Eblis has regained power and escaped. He gathered an army of the most vicious beasts from Nowruzestan and the neighbouring countries. He is back to take his revenge. Once more Nowruzestan is in grave danger. People of Nowruzestan with the help of their heroes must prepare for another battle against Eblis and his Army.